
مادرجان شرمنده....درد پهلویتان خوب شد؟
چقدر دلم هوای دستان مهربان کبودتان را کرده راستی هنوز با یک دست قنوت میگیرید؟
هنوز هم از علی رو میگیرید؟ مادرجان هنوز حسن خواب پریشان می بیند؟
هنوز در خواب می گوید"نزن!مادرم بی گناه است"؟
بی بی جان از آقایم چه خبر؟
هنوز دلش از دست ما خون است؟
این روزها چقدر جای خالی یاس بر قلبم سنگینی میکند....
ام ابیهای عشق .....
این روزها بغض حسن و حسین خیلی میگیرد...
دیگر شهر آرام میخوابد گریه ات کسی را ازرده نمیکند
هوای کوچه ها سرد است گریه نکن مادرم....
میدانم این جماعت خیلی زود حرف های پدرت را فراموش کردند .
و پهلوی تو را نه ،پهلوی زمان را شکستند.... بانو !!
حلالم کن،شیعه خوبی نیستم...
اگر شیعه خوبی بودم تا به حال مولایم انتقام سیلی شما را گرفته بود....
حلالم کن....اعمالم مانع ظهور آقایم شده است ....
حال ما خوب است مادرجان...
اینجا خیلی ها درد پهلو را نمی فهمند ...اینجا خیلی ها چادری ندارند
که بخواهد خاکی شود....اینجا حال همه ی ما خوب است و هر روز
پسرت را خون دل می کنیم....
مادرجان دعایم می کنی؟
آخر می گویند دعای مادر مستجاب می شود...
دستم را بگیر و مرا از دست خودم نجات بده.....
این روزها میدانم حالتان زیاد خوب نیست...
شنیده اید که با قبر اصحاب پدرتان چه کرده اند!!!
مادر این نامه را به همراه اشک هایی که
برای مظلومیت شما و مولایم علی ریخته ام به ........به کجا؟
...نمی دانم...به
کجااااااااااااااااااااااااااااااااااا پست کنم مادر؟
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1